سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ شخصی تو و من
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  محمد[2]
 

این وبلاگ , دفترچه خاطراتی است که از تاریخ ششم اردیبهشت 87 افتتاح شده است .

   نویسندگان وبلاگ -گروهی
  پیوند دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 31
کل بازدید : 357364
کل یادداشتها ها : 158

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 92/9/19 ساعت 10:44 ص توسط رویا


داستان در مورد سربازیست که بعد از جنگیدن در ویتنام به خانه بر گشت. قبل از مراجعه به خانه از سان فرانسیسکو با پدر و مادرش تماس گرفت.” بابا و مامان” دارم میام خونه، اما یه خواهشی دارم. دوستی دارم که می خوام بیارمش به خونه.پدر و مادر در جوابش گفتند: “حتما” ، خیلی دوست داریم ببینیمش.پسر ادامه داد:”چیزی هست که شما باید بدونید. دوستم در جنگ شدیدا آسیب دیده. روی مین افتاده و یک پا و یک دستش رو از دست داده. جایی رو هم نداره که بره و می خوام بیاد و با ما زندگی کنه.“متاسفم که اینو می شنوم. می تونیم کمکش کنیم جایی برای زندگی کردن پیدا کنه.“نه، می خوام که با ما زندگی کنه…پدر گفت: “پسرم، تو نمی دونی چی داری می گی. فردی با این نوع معلولیت درد سر بزرگی برای ما می شه. ما داریم زندگی خودمون رو می کنیم و نمی تونیم اجازه بدیم چنین چیزی زندگیمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بایستی بیای خونه و اون رو فراموش کنی. خودش یه راهی پیدا می کنه.در آن لحظه، پسر گوشی را گذاشت. پدر و مادرش خبری از او نداشتند تا اینکه چند روز بعد پلیس سان فرانسیسکو با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختمانی مرده بود. به نظر پلیس علت مرگ خودکشی بوده. پدر و مادر اندوهگین، با هواپیما به سان فرانسیسکو رفتند و برای شناسایی جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند. شناسایی اش کردند. اما شوکه شدند به این خاطر که از موضوعی مطلع شدند که چیزی در موردش نمی دانستند. پسرشان فقط یک دست و یک پا داشت.پدر و مادری که در این داستان بودند شبیه بعضی از ما هستند. برای ما دوست داشتن افراد زیبا و خوش مشرب آسان است. اما کسانی که باعث زحمت و دردسر ما می شوند را کنار می گذاریم. ترجیح می دهیم از افرادی که سالم، زیبا و خوش تیپ نیستند دوری کنیم. خوشبختانه، کسی هست که با ما اینطور رفتار نمی کند. بدون توجه به اینکه چه ناتوانی هایی داریم.



  



نوشته شده در تاریخ 92/8/28 ساعت 1:32 ع توسط رویا




  



نوشته شده در تاریخ 92/8/7 ساعت 3:47 ع توسط رویا




  



نوشته شده در تاریخ 92/6/25 ساعت 8:41 ص توسط رویا


خدایا....!

گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیرد،نگاهم را به سوی اسمان میگیرم و انقدر با تو دردو دل میکنم

تا کم کم چشم هایم با ابرهای بارانیت همراهی می کنند.و قلبم سبک می شود .

انوقت تو می ایی و تمام فضای دلم را پر می کنی .

و من دیگر ارام میگیرم و احساس میکنم هیچ چیز نمیتواندمرا از پای در اورد.

 



  



نوشته شده در تاریخ 92/4/11 ساعت 2:9 ع توسط رویا


آفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرینآفرین



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ